زی‌گل

۱۷۹_مث گلای قالی ام

ی گوشه تنها و آروم نشسته بودم

چونکه به شدت خسته بودم

ماهان اومد کنارم،دست انداخت دور گردنم و با جدیت گفت:

گرفته ای زینبی،کی حالتو گرفته برم پاره ش کنم؟

موقع خدافزی هم با تاکید گفت:کسی نگات کرد ، بگو خودم چشاشو در بیارم!

زدم پس کله شو گفتم : برو بچه، همینم مونده تو غیرتی شی فقد

+نمی‌دونم چرا یکی از پسر دایی هام هیچوقت نه نگام می‌کنه و نه حتی سلام می‌کنه . تا جایی که یادم میاد باهاش مشکلی نداشتم و بحثی پیش نیومده.با اینکه هیچ اهمیتی نداره این رفتارش و به چپم واقعا،ولی باعث کنجکاوی م شده . چرا خوب پسر؟ سر چی آخه؟

پ.ن: میخام بگم که:من حالم خوبه،خوشحالم.از ته قلبم احساس خوشبختی دارم.مهم نیست تهش چطوریه؛این مهمه که الان من،پر از حس خوبه دوست داشتن و دوست داشتع شدنم.

و در آخر:

ی جوری دوسِت دارم خدا . ک دمت گرم و تا آخرش گرم

برچسب‌ها: روزنوشت
Zeinabi
جمعه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۱
1:41

۱۷۸_کوچیکِ شوما،همون خواهر کوچکم

جا داره بگم:

من‌منم،من‌منم،خواهر عروس‌منم

جای‌من‌بالا بگیرید اصل‌کاریشم‌منم

یا هم:

کی‌به‌حجله‌،کی‌به‌حجله؟شازده‌دوماد با زنش

کی‌بگرده‌دور حجله‌؟خواهرکوچکترش

برچسب‌ها: موزیک
Zeinabi
چهارشنبه بیست و چهارم اسفند ۱۴۰۱
10:54

۱۷۷_مبارکه

ی جوری سر تا پا سیاه پوشیدم

ک انگار مادر شوهرم مرده.

ها بابا ، اصنم نمی ترسم پریود شم ی دفه

+ولی این سری جدی جدی فکر کنم حامله م.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه نوزدهم اسفند ۱۴۰۱
7:51

۱۷۴_دریا

ما چو سیلیم و تو دریا، ز تو دور افتادیم...

#مولانا

(کلیک) و (کلیک)

+چهارشنبه،سه اسفند

برچسب‌ها: شعر
Zeinabi
شنبه ششم اسفند ۱۴۰۱
23:22

۱۷۲_معتادتم معتادمی

میدونی چیه بهت حس من ، حتی اگه باشه آخر این قصه بد...:)


رز موزیک

+ سر کلاس. هندزفری به گوش،دارم میگوشم اینو

برچسب‌ها: یاسینی
Zeinabi
دوشنبه یکم اسفند ۱۴۰۱
7:42

آمارگیر وبلاگ