۷۳۸_گادددد
در ادامه میخوام دلچسبت ترین تبریکایی که امسال دریافت کردمو بزارم
هرچند همهههه بهم لطف داشتن و ذوقزدهم کردن.
صبا هم حتی زنگ زد و آدِ آدِ گفتنشو تبریک تلقی کردم.
به مامانم زنگ زدم الان،گفتم:
زن،زاییدنت مبارک...بیس و یک سال پیش،همین ساعت منو به دنیا آوردی
ادامه نوشته..۷۳۷_Make me wish
سعی کردم بهترین ورژنِ خودمو تقدیمِ بیست و یک سالگی کنم.بابت انرژی و حالِ خوبِ الانم سپاسگزارِ خداوندم.
برام دعای خوب کنید.
۴۸۰_استوری
دوستام باهام مشکل شخصی دارن...
این چه عکساییه ازم استوری کردن؟!
بیناموسا پیام دادید،زنگ زدید،اومدید،بسههههه
نکنید جونِ جدتون...
۴۷۹_تبلد
نمیدونم بقیه چطورین تو روز تولدشون
ولی من از دیشب ساعت ۰۰:۰۰ که متولد شدم،
غمِ عالم نشسته رو دلم
در حدی که لحظه به لحظه اشکتو چشام حلقه زده...
آرزوی امسالم،حتی خودمو شوکه کرد
ولی در کل:
بیداری حیات شود منتهی به مرگ
آرامش است عاقبت اضطرابها
پ.ن:دیشب فاطی،همراه با عکس صبا نوشت:تبلدت مبارک خاله زینب.
پ.ن۲:بیاید تبریک بگید بم خوشال شم😌
پ.ن۳:مثل اینکه تلگرام به عرض بقیه رسونده بنده امروز متولد شدم.
۲۴۶_مای سیستر
دیشب
تنها تبریکی که خیلییی چسبید بهم
اصن مردم باهاش ، از زهرا بود،ده دقیقه قبل از دوازده،با این مضمون:
میدونم منتظر نشستی که متولد شی😂
پیشاپیش تولدت مبارک زبون دراز 🥺😍
از اینکه این دختر،با وجود اینکه سالهاست کنارم نیست شب تولدم ؛
اینقد بلده منو ، میفهمه که تحت هر شرایطی منتظر میشینم تا ببینم دو صفر رو،
بلند زدم زیر گریه و عشق کردم.
۱۹۶_گله سر سبد
واقعا سه چهار روز دهن مهنم سرویس شد:/
چقد خسته کننده و دیر گذشت... با اینکه بهبودی کامل حاصل نشده،
ولی ب نسبت اوکی تر از قبلیم و امشب برا هممون ریکاوری بود.
...
تولدِ عزیز بهانه ای بود برای برگشتن به خوشگذرونی سابق .
کادو دادیم و کیک خوردیم. بلند بلند خندیدیم و
مامان و بابام هر چند دقیقه یک بار خدارو شکر میکردن.
من و مامان پیتزا درست کردیم و فاطمه هم سالاد ماکارونی.
یک ساعت قبل هم رفتیم حیاط و اتیش درست کردیم و جوج زدیم.
جای زهرا جانم خالی بود شدید . خدا یارش باشه.
پ.ن:(کلیک) این ی الف بچه انگشت شصتمو از سه جهت جر داده.. خره نفهم


