زی‌گل

۵۵۳_خواب

یک ساعته بیدار شدم

دیشب خواب دیدم

و حالم مصداق بارز آهنگِ

لالاییِ علی زند وکیلیه

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
سه شنبه سی ام بهمن ۱۴۰۳
11:58

۵۴۷_دلخوشی

صبح که بیدار شدم،

با موجی از ویدیو مسیج رو به رو شدم؛

از تولدِ صبایی که پیشش نیستم.

بابام ویدیو کال کرد و سهم من شد چند تا اسکرین شات دو نفره.

عجیب دلم گرفته

تو نقطه ای از زندگی ایستادم که فقط دوری می بینم

این کاربر تا اطلاع ثانوی فاقدِ دلخوشی ست

برچسب‌ها: فسقل، خط خطی
Zeinabi
جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳
14:29

۵۴۶_سه و نیم

ی بند دارم سرفه میکنم و خوابم نمی بره

لعنت به بیخوابی

لعنت به فکر و خیال

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۳
3:41

۵۴۳_جنون

بابام زنگ زد گفت:

درد و بلات بخوره تو سر من؟!

تو زود خوب شی

گفتم:نگو

گفت:چرا،من مریض شم همتون خوب شید‌.

سریع قطع کردم و بلند زدم زیر گریه.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳
19:36

۵۴۲_کورالین

چند وقتیه غزل بم میگه:

شبیه اون دختره تو فیلم گامبی وزیر شدی

الانم یکی دیگه از بچه ها گفت:

عین کورالینی:)))

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۴۰۳
0:15

۵۳۲_معدل

واکنشم وقتی معدلمو دیدم:

سرت سلامت باشه بابا

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه هفدهم بهمن ۱۴۰۳
0:31

۵۳۱_همین مونده بود

الان که دارم می‌نویسم هنوز خوابم نبرده

دلم شدید درد می‌کنه

میل به خوردن غذا ندارم

بغض شدیدی گلومو فشار میده و با هر قطره اشک پررنگ تر میشه

ما کم بدبختی داریم تو زندگی،پریودم‌ میشیم

+همین مونده بودِ چاوشی برای بار هزارم داره پلی میشه...

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۳
17:14

۵۲۸_بچگی

می‌دونی

گاهی به خودم میام

می بینم از بچگی،مثلا،سر فلان قضیه،ی استرس وحشتناک می‌گرفتم

جوری که روزها زندگیم مختل میشد،داعم بهش فکر کردم

خودمو تو موقعیت قرار میدادم،تصورش میکردم و هیچوقت هم اون طور که میخواستم پیش نمی‌رفت نتیجه‌

چند وقتیه،اگه اون حالت مشابه پیش میاد،همون‌ تروماهای بچگی

اون شوک لحظه‌ای که وارد میشه،اون سردرگمی و ندونستن

اینکه الان باید چیکار کنم؟! اگه نشه چی؟! اگه اون طور که خواستم پیش نره چی؟!

به خودم میام و میگم بسه،تو رو خدا کافیه

یا بی‌خیال طور پیش میرم

یا ی جوری قاطع میگم:نه!

که پشمای خودم و زینبی که بچه بود می‌ریزه:)))

پ.ن:دل دردِ ناشی از پی ام اس،معده درد چند هفته ای،دندونِ عقلی که جوونه زده و داره اذیت می‌کنه.دردِ دستی که نمیدونم منشأش چیه

پ.ن۲:شدم آدمی که داعم مقاله میخونه یا فیلم می‌بینه.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
شنبه سیزدهم بهمن ۱۴۰۳
19:6

۵۲۴_...

زیر پام خالی شد امروز

خدایا...

بزرگیتو شکر

باورت دارم.میدونم‌‌ از حکمتته

می‌دونم دلیل داره

ولی نکن با ما اینجوری

من نمی تونم ببینم درد کشیدن عزیزامو

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه دهم بهمن ۱۴۰۳
11:54

۵۲۲_فکر

خیره شید گاهی،

ب ی جا

عمیق فکر کنید.

مثل من از صبح تا شب سرتونو گرم نکنید

آدمیزاد فکر نکنه،جمع میشه تو دلش

دق می‌کنه.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه هشتم بهمن ۱۴۰۳
19:10

۵۲۱_...

شاید چرت ترین و مزخرف ترین حالت ممکن اینه که آدم تا میاد برا ی بدبختی فرو بریزه و عزاداری کنه،بحران دیگه ای گریان گیرت میشه.حقیقت اینه که وقتی ندارم برای گریه کردن،برای نشستن...

تاریخ داره باز تکرار میشه،با این تفاوت که بار سنگین این غم،فقط به روی دوش من نیست،کل خانواده رو درگیر کرده.

تفاوت فاحش تر و غیر قابل باور تر،اینه که این بار،من دیر تر از همه فهمیدم و با چشمای پر گفتم:غریبه م که نمیگید بهم چیزیو؟!

ترس...اضطراب

پریشونی...پشیمونی

و خانواده

حقیقت اینه که خانواده برام بزرگ ترین و مقدس ترین مفهومه.

دوست دارم ساعت ها صورت پدرمو نوازش کنم و بگم: دردت به سرم...دردت برام...چیزیت نمیشه.

قوی بودی و هستی و من ایمان دارم که میمونی و تا ابد سایه سرمی.

پ.ن: بزرگیتو شکر خدام...بودی و نشون دادی کرمتو.از این جا به بعدشم دریغ نکن...من خیلی بهت نیاز دارم

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
شنبه ششم بهمن ۱۴۰۳
23:16

۵۲۰_...

شروع

هرچند سنگین

هرچند نفس گیر

۱۴۰۳/۱۱/۱

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه یکم بهمن ۱۴۰۳
23:40

۵۱۸_لاک

زن بودن سخته آقا،سخت:))

پریود بشی،دل درد سگی داشته باشی،

تهوع و سردرد مزخرف هم داشته باشی،

ولی ناخوناتو یکی یکی لاک صورتی بزنی.

سخت نیست؟!

...

+فردا شب پرواز دارم و خدانگهدار وطن

پ.ن:صبام تو بغلم خوابه،نفس میکشم بودنشو

برچسب‌ها: خط خطی، فسقل
Zeinabi
پنجشنبه بیستم دی ۱۴۰۳
0:50

۵۱۷_سوسیههه

آشپزی برا من خودِ تراپیه

شب تا صبم‌ تو آشپزخونه باشم خسته م نمیشه.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه هفدهم دی ۱۴۰۳
23:56

۵۱۰_سردرگم

گذشته

با تمام بدی هاش

ی نقطه های خوب و مثبتی داره،

که آدم به در و دیوار میکوبه

برای دوباره تجربه کردنش.

برای لمسِ مجدد اون حسا.

الان دقیقا تو همون نقطه ام؛

دنبالِ یه بی‌خیالی ای که فکر میکردم خیلی خیلی دغدغه س.

کاش میشد خودِ گذشته رو که نه

فقط اون اتفاقا رو دوباره زندگی کرد...

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه هفتم دی ۱۴۰۳
23:26

۵۰۹_غیرممکن

از خداوند به اندازه‌ی دارایی‌اش بخواهید نه به اندازه‌ی رویاهایتان.خداوندی که صاحبِ آسمان‌ها و زمین است هیچ چیز خارج از اراده‌‌اش نیست،از او غیرممکن طلب کنید!

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه ششم دی ۱۴۰۳
1:46

۵۰۸_واتسپ

اگه هنوز دوسش داری، برو واتساپ بهش پیام بده بگو می‌خواستم ببینم هنوز فیلتره یا نه🤣

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
سه شنبه چهارم دی ۱۴۰۳
22:21

۵۰۷_من دلم بارونو خواست

یکی از دلایلی که برمی‌گردم خونه:

باورم نمیشه از انسانی که فوبیایِ شدید رانندگی داشت،تبدیل شدم به اییننننن

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه سوم دی ۱۴۰۳
19:27

۵۰۴_خدام

نگران نباش!

تا اینجا خدا بوده،

از اینجا به بعدشم خدا هست...

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه بیست و نهم آذر ۱۴۰۳
1:37

۵۰۲_جبر

داریم تو جبر مطلق زندگی میکنیم،

تو چارچوب های از پیش تعیین شده.

بدون هیچگونه حق انتخابی!

کجای این عادلانه س؟!

+ولی بازم شکرت خدایا...

گردنمون از مو باریک تره پیشت.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه بیست و سوم آذر ۱۴۰۳
0:31

۵۰۱_صبح بخیر

خدايا.دیگه اگه نشه هم حرفی نیست.

ما سپردیم به خودت،

تو که دیگه بد مارو نمیخوای🌱

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
یکشنبه هجدهم آذر ۱۴۰۳
9:19

۵۰۰_لباشک

بچگی هام،به روایت تصویر:

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه چهاردهم آذر ۱۴۰۳
13:51

۴۹۷_نرگس

دیشب با بچه‌ها،

اتفاقی از کنار یه موکب رد شدیم؛

و چای نبات خوردیم...

دیشب میخواستم عکساشو شیر کنم

ولی بیهوش شدم:)

(click)

(click)

اینم چونکه دیشب اتاقو بوی نرگس گرفته بود:

(click)

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه پنجم آذر ۱۴۰۳
11:7

۴۹۶_خداااا

خدای بزرگِ من!

شکرت که هوامو داری،

دمت گرم که هستی،

پشتمو خالی نمیکنی،

متشکرم که خانواده دارم،

سپاسگزارم که نقطه امنِ من،فقط و فقط خانوادمه.

از اینکه من قدرت خندیدن و شاد شدن دارم،

از اینکه میتونم فکر کنم و حرف بزنم،

ممنونم...

روزی هزاران بار ممنونم♥️

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه یکم آذر ۱۴۰۳
1:39

۴۹۵_کمر

واقعا مدتیه از کمر درد له شدم

نفسم می‌ره از درد گاهی.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه بیست و چهارم آبان ۱۴۰۳
21:37

۴۹۱_دلتنگ

کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست💔

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه چهاردهم آبان ۱۴۰۳
23:3

۴۸۸_دفتر

عصری رفتم خرید.

رندوم و از پیش تعیین نشده،ی دفتر خریدم:

(click)

(از جون و دل مایه گذاشتم،رفتم کنار پنجره عکس خوب بگیرم)

خلاصه که،ذهنم از سر شب مشغوله؛

که چیا رو بنویسم توش...

فکرمو ده مین پیش،بلند به زبون آوردم.

رفیقم گفت:«میتونی از حسات بنویسی؛یا چیزایی که اتفاق میوفته.»

بلافاصله و با اطمینان گفتم: «نه بابا،من وبلاگ دارم،خیلی وقته می‌نویسم»

و الان دارم به این فکر میکنم چقدر انسان بی معرفتی ام نسبت به اینجا،فراموشش میکنم گاهی اوقات.

غرق میشم تو روزمرگی ها و یادم می ره بنویسم؛

که وجود داره و شنوا تر از هر شنوایی،به دادم میرسه همیشه...

ترک نکنید اینجا رو بچه ها.هیچ‌کس اینقد بی منت نمیشه پا حرفاتون:))

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه نهم آبان ۱۴۰۳
1:11

۴۸۷_آرامش

شکرت خدایا

برای داده هات شکر.

برای نداده های از رویِ حکمتت شکر.

برای رضایت و نارضایتیم شکر.

خیلی ممنونتم.

خیلی چاکرتم.

می‌فهمم که هوامو داری...

داشته باش همچنان قربونت برم♥️

پ.ن:امروز ازم پرسید:حست چیه؟!

گفتم: «ترکیبی از آرامش و دلتنگی...

بی‌نهایت آرومم و بی‌نهایت دلتنگ...»

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
یکشنبه ششم آبان ۱۴۰۳
23:49

۴۸۴_خسته

قربونِ کریمی‌ت برم خدا،

ولی جدی

خواهر مادر خودتم بود مینداختی تو ایران؟

سرویس شدم از صبح.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
چهارشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۳
15:47

۴۸۳_دختر

به مناسبت روز دختر باید بگم که:

ریدم تو پی ام اس

ریدم تو پریود

ریدم تو رحم

پ.ن:ننه بابام تو کیوت وار ترین حالت ممکن رفتن برا من و زهرا و صبا اکسسوری خریدن.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳
18:24

۴۸۲_پرو

گاهی حس میکنم خیلی انسان «پرو»یی هستم،

در برابر خدا و خواسته هایی که دارم.

هی خندم میگیره و با خودم میگم:

لنتی داری چی میخوای ازش؟!

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳
13:15

۴۸۱_ساعت

ساعت سه و نیمه؛

تا الان داشتم کتاب می‌خوندم.

این تنها کاریه که زمان رو برام بی معنی می‌کنه.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
پنجشنبه نوزدهم مهر ۱۴۰۳
3:32

۴۷۶_بلاتکلیفی

ی جوریم

که نمی‌دونم چجوریم.

خیلی حسِ گوهیه

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه شانزدهم مهر ۱۴۰۳
13:34

۴۷۳_هعی

معده درد با من چه کرد؟!

_کاهشِ پنج کیلوییِ وزن🤳🏻

پ.ن:پشمای خودم و‌ ترازو باهم ریخت.

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
یکشنبه پانزدهم مهر ۱۴۰۳
15:49

۴۷۲_چه خبرهههه

من اگه بفهمم کدوم بی پدری

منو تو گروه های صیغه موقت تلگرام اد میکنه،

ننشو صیغه میکنم:/

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه سیزدهم مهر ۱۴۰۳
2:44

۴۷۰_بارون باشه؟!

هوا،هوای کاراییه ک نه در شان منه

نه در شان این امت اسلامی:/

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه نهم مهر ۱۴۰۳
22:10

۴۶۸_گل و بلبل

دوتا فاموتیدینِ سگی رو به فاصله یه ربع خوردم.

من ننه این زندگیوووو

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
یکشنبه هشتم مهر ۱۴۰۳
14:33

۴۶۵_...

بی تفاوت

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
شنبه سی و یکم شهریور ۱۴۰۳
16:3

۴۶۴_خواهرررر

خواهر داشتن خیلی جالبه دوستان،

مخصوصا خواهرِ هم‌سایز.

لباسی که فقد ی بار پوشیدم و عاشقشمو،

خیلی بی مقدمه از تو کمدم برداشت

و خیلی بی مقدمه تر گفت:«این برا من»

بدبختی اینجاست،تو نمیتونی مخالفت کنی؛

چرا؟!چون تو هم روزی روزگاری کارت پیشش گیر میکنه

و امان از اون روز...

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه سی ام شهریور ۱۴۰۳
20:54