زی‌گل

۳۶۷_بفرمایید شام

افطاری امشب،یه افطاری ساده نبود

رسما بفرمایید شام بود!

چهار شرکت کننده،با عادلانه ترین حالت ممکن،به غذاهای سر سفره،نمره دادن

آشی که همسایه آورده بود:

ممدجون:8

مامی:نمره ای نداد.صرفا آش خودشو میپسنده

زهرا:8 و نیم

من:7

آشی که مامان بزرگ درس کرده بود:

ممدجون:7(به نظرم باید ب مادرش نمره ی بیشتری میداد)

مامی:نمره نداد مجدد.سر همون تعصبش به آشای خودش

زهرا:9

من:8.انصافااا خوشمزه بود.نوستالژی بود

حلیمی ک عمم درس کرده بود:

ممدجون:3(کم لطفی بود)

مامی:10(خیلی خوشش اومده بود)

زهرا:تست نکرد

من:6(به خاطر خلاقتیش که از ماهی استفاده کرده بود)

املتی که من درس کرده بودم:

ممدجون:بزرگوار اول 0 داد...بعدش دید خدایی خوشمزه س.3 رو لطف کردن

مامی:یادم نیست چند داد.شایدم اصن نخورد

زهرا:9 و 75 صدم

من:10!

نخودی که مامی درس کرده بود:

ممدجون:10(ی درصد فکر کن کم بده)

مامی:10

زهرا:10

من:4:)))

مسقطی ای که مامانم درس کرده بود:

ممدجون:5(قبول داره من خوشمزه تر درس میکنم)

مامی:10

زهرا:8

من:3(وجدانا خودم اگه درس کنم،لایق نمره ی صده)

+دوست داشتم ممد رو نصف کنم سر نمره ای که به املتم داد.

همه عالم و ادم میدونن من املتام بیسته:|

خیلی خوش گذشت و بسیار خندیدیم.

برچسب‌ها: روزنوشت
Zeinabi
پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳
19:33

آمارگیر وبلاگ