۵۷۵_نگران
من فردا ساعت ۴ برمیگردم خونه
از دور ببینم درد کشیدن این مردو دقققق میکنم
از عصر ساعت پنج هی زنگ میزنم مامانم
یا قطع میکنه یا میگه پیش دکتریم
پریود شدم و دارم میلرزم از درد.زیر دوتا پتو دراز کشیدم
و پر از استرسم
نگرانم
خیلی نگرانم
خیلییی
داررررم جر میخورم از نگرانی
دلم آتیش میگیره میشنوم داره درد میکشه
برچسبها:
روزنوشت
Zeinabi
یکشنبه دوازدهم اسفند ۱۴۰۳
19:42