۴۱۸_صبح
من واقعا با صبحانه زنده م؛
اینجوریه که اگه ناهار و شام نخورم هیچیم نمیشه
ولی بدونِ وعده ی صبحم،داغون می شم.
و امروز یکی از همون روزا بود
بدون صبحانه،۱۰۰ دقیقه سر جلسه امتحان نشستم...
+حس میکنم شاخ غول رو شکستم،همینقدر طاقت فرسا...
برچسبها:
روزنوشت
Zeinabi
سه شنبه هشتم خرداد ۱۴۰۳
10:5