۳۲۷_تن ماهی
برا دیدن کامران له لههههه میزنم
تایمی که بابا ویدیو کال میکنه،صداش که می زنم
مث بررررق خودشو میچسبونه به گوشی
میشناسه قشنگ صدامو.مطمعنم اونم دلش برام تنگ شده
پ.ن:فردا شاید برگردم خونه،یادم باشه سر راه تن ماهی بخرم که دست خالی نرم پیشش بعد یه هفته
پ.ن۲:صبی رفتم بیرون. جوجه رنگی و اردک دیدم،خواستم بخرم دیدم هنوز سرده میمیرن.
پ.ن۳: میخوام فردا عصری برم لاکپشت بخرم،از این کوچیکا که با وسایل سفره هفت سین میارن. همیشه دوست داشتم یه لاکپشت داشته باشم،میخام تا حسرت نشده بخرمش... اسمشو هم میزارم کاملیا.ست شه با کامران.
برچسبها:
گربه
Zeinabi
جمعه چهارم اسفند ۱۴۰۲
0:38