زی‌گل

۱۳۳_هاااا

دیروز ، به محض اینکه دبیر ریاضی وارد کلاس شد

سریع شونه ی جیبیمو دادم دس ستاره و اروم گفتم:

فرقمو درس کن ، ارومااااا ، تا حضورو غیاب نکرده درستش کن رو مخمه.

کلمو خم کرده بودم رو به پایین و ستاره هم با تمرکز مشغول بود و همزمان با صدای نسبتا بلندی می‌گفت:

ببین ، برا اینکه فرق خوبی بشه باید از بینی بگیرییییی و بری بالا ، اینجورییییی

ی لحظه سرمو برگردوندم ، دیدم نه تنها کل کلاس برگشتن و دارن نگامون میکنم, ک دبیر جدی ریاضی هم با چشای گرد شده زوم کرده رومون

بدبختی اینجا بود که ستاره همچنان تو حال و هوای خودش بودو تند تند داشت صحبت می‌کرد:)))

بعدش ی جوری کلاس رفت رو هواااا ک واقعا به خودم قول دادم دیگه فرق نزنم

برچسب‌ها: روزنوشت
Zeinabi
دوشنبه بیست و پنجم مهر ۱۴۰۱
23:22

آمارگیر وبلاگ