زی‌گل

۶۳۳_گناه

من امشب،با تموم وجود،به خودم افتخار کردم.

دارم با اشک می‌نویسم،نه به خاطر خودِ قضیه،

به خاطر اینکه من خیلی خیلی خوب بزرگ شدم.

بابام منو با لقمه حلال بزرگ کرد،

همیشه تو گوشم خوند که درست زندگی کنم

و من درست تصمیم گرفتم،

جایی که بیشترین ضرر بهم می‌رسید،خدارو در نظر گرفتم

اشک از گوشه چشام دونه به دونه سر میخوره پایین

من از تو هم ممنونم،تو هم سهم داری در تربیت من.

من به همتون مدیونم که تو گوشم خوندید وجدان داشته باشم.

پ.ن: میخوام فردا زنگ بزنم بابام ی دل سیر حرف بزنم،بخدا من دق کردم اینقد تو فکرم با خودم صحبت کردم.

بعدا نوشت: صبح شده و خوندمش و آنچنان از نوشتنش راضی نیستم،ولی دلم نمیاد پاک کنم

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
دوشنبه هشتم اردیبهشت ۱۴۰۴
0:53

آمارگیر وبلاگ