زی‌گل

۵۳۰_پلک

پلکام هنوز نیافتاده رو هم

از شدت دردِ گوهِ پریودی

شاید از مهر تا حالا،همچین درد وحشتناکی رو تحمل نکرده بودم

بهمنِ نحس و استرس مزخرفی که بهم تحمیل شد،دهن منو سرویس کردهههه

داررررم پارهههه میشم از درددددد

کی شیش و نیم صبح،شکم خالی،ریفن و ی ماگ گنده چای نبات با زفرون میخوره؟!

بعدا.نوشت: ده دقیقه به هشته،درده کم‌ شده.ولی خوابه همچنان نمیاد به چشام.گشنمم شده و این چای نباته مارو فرت و فرت میکشونه دسشویی...💔

برچسب‌ها: روزنوشت
Zeinabi
سه شنبه شانزدهم بهمن ۱۴۰۳
6:41