زی‌گل

۲۷۳_ذات

حس میکنم بدبخت بودن تو بعضی از آدما ذاتیه

ینی اون آدمه فرضی،تو اوج خوشحالی شم ترحم برانگیزه

دیدی مثلا وقتی یکیو می بینی که خیلی حالش خوبه و تاپ ترین قسمت زندگیشو داره میگذرونه؛

ولی تو دلت براش می سوزه؟

چون متوجهی و حسش کردی که اون ادم چقددددد بیچاره س

چقد رقت انگیزه

واضح تر بگم. فرض کن مثلا با یکی از دوستات،ی مدت ی رابطه ی صمیمانه ای داشتی

که اون زندگی شو برات بازش کرده . از حسرتاش گفته. از عقده هاش. از زندگی شخصی ش

یا اینکه خودت جیک و پوکشو فهمیدی

بعد اون ادم،ب ی مرحله ای برسه. که از نظر خودش خیلی نامبر وانه

من نمیگم نیستااااا. اون ادم خوشحاله و خوب این عالیه دیگه

ولی تو وایب خوبی نمیگیری. همش زندگی قبلش و اخلاقاش یادت میاد

ی جورایی باور نداری. اون نقاب برات تعریف نشده س

گرفتی چی میگم؟برات پیش اومده؟

برچسب‌ها: خط خطی
Zeinabi
جمعه بیست و چهارم آذر ۱۴۰۲
23:18